دوباره گویی در یاغی؛ داستان دور خود می چرخد!

به گزارش وبلاگ غزل، مشکل بزرگ سریال یاغی بیشتر انگار به یک استراتژی و رویکرد در سریال سازی ارتباط دارد تا خود فیلمنامه یا فرم مجموعه نمایشی.

دوباره گویی در یاغی؛ داستان دور خود می چرخد!

کاوه مشخص فر| قسمت هایی از سریال یاغی ساخته محمد کارت پخش شده و می توان گفت با استقبال مخاطبین هم روبرو شده است. در مقایسه یاغی با بسیاری از سریال های نمایش خانگی از استاندارد قابل قبول تری برخوردار است و در قیاس با سریال های تلویزیون یک سر و گردن بالاتر است.

در این مرحله فعلا راجع به فیلمنامه سریال سخنی به میان نمی آوریم، چون با روندی که سریال دارد انگار هنوز برای تجزیه و تحلیل فیلمنامه سریال یاغی کمی زود است، از منظر عناصر دیداری و شنیداری هم انصافا یاغی در سطح قابل قبولی است.

اما یکی از نکات بسیار جالب توجه در سریال یاغی شخصیت های فرعی و بازیگران ایفا نماینده این نقش ها است. برای بازیگران فرعی در نقش های فرعی مانند دوستان جاوید، دایی های ابرا، پدر و مادر شمالی حامد همان دوست و همکار عاطی و ... از بازیگرانی استفاده شده که بسیار کمتر دیده شده و شناخته شده اند.

واقعا شاید چنین شخصیت هایی را غیر از همان اشخاص، کس دیگری نتواند به این روانی و باور پذیری از کار در آورد، چون انگار بیشتر این شخصیت ها همان نقشی را بازی نموده اند که در زندگی عادی دارند یا به نوعی نقش واقعی خود را ایفا نموده اند.

استفاده از بازیگران حرفه ای و ترکیب آن ها با بازیگران کمتر شناخته شده یا اصلا دیده نشده یکی از حسن های سریال یاغی و طبیعتا کارگردان آن محمد کارت است.

پارسا پیروزفر، علی خشنود، طناز طباطبایی، امیر جعفری، نیکی کریمی، فرهاد اصلانی، مهدی حسینی نیا، آبان عسکری، مه لقا باقری، عباس جمشیدی فر، جواد خواجوی، الیکا ناصری و ... در کنار بازیگرانی که اساسا بیشتر مرسوم به نابازیگر هستند و برقراری توازن میان این دو گروه کار آسانی نیست.

از این منظر باید به سازندگان یاغی تبریک گفت، چون در فضای سنما و سریال محافظه کار ایران به چنین ریسکی دست زده اند و البته نتیجه آن را هم گرفته اند. اما یک مشکل بزرگ هم در سریال یاغی وجود دارد که بیشتر انگار به یک استراتژی و رویکرد در سریال سازی ارتباط دارد تا خود فیلمنامه یا فرم مجموعه نمایشی.

مشکل این است که قصه بسیار کند پیش می رود، در هر موقعیتی که واقع شده است، بسیار دور خود می چرخد. مدام اتفاقات دوباره گویی می گردد و تا از یک گام داستانی به یک گام دیگر وارد می شویم بسیار طول می کشد.

این رویه از قدیم الایام همواره در سریال سازی ایران وجود داشته، علت آن هم این است که پول یا هزینه مجموعه های تلویزیونی را بر اساس دقیقه احتساب می نمایند، هر چه زمان مجموعه و بالطبع تعداد قسمت ها بیشتر باشد پول بیشتری برای آن پرداخت می گردد و به همین علت هم سازندگان سریال ها به دلایل مختلف و با بهره گیری از تکنیک های گوناگون سعی در طولانی تر کردن محصولشان دارند.

برای مثال در قسمت هشتم یاغی قرار است که طلا طعمه گردد تا کسی که اقدام به اسیدپاشی نموده بود را بتوانند از این راه پیدا نمایند، بعد از این اتفاق بهمن و طلا در خانه راجع به آن حرف می زنند تقریبا 7 دقیقه و نیم این حرف زدن طول می کشد که بیشتر هم یک موقعیت ایستا است و مدام موضوع ترس و نگرانی طلا و بهمن دوباره و سه باره مطرح می گردد.

بعد هم تمرین جاوید، دوباره حرف زدن طلا و عاطی، حرف زدن اسی قلک و علی گرگین و توضیح ماوقع، باز حرف زدن بهمن و برادرش و نگرانی از تهدید اسیدپاشی به طلا و آخر سر دزتماشا عاطی.

در قسمت نهم تماشا اکبر مجلل و حرف زدن با او اتفاقی که برای دخترش اتفاق افتاده و ... تا بحث بهمن با طلا در این باره و ... تقریبا 20 دقیقه طول می کشد که انصافا می تواند این زمان نصف گردد بدون لطمه خوردن به اسکلت بندی داستان.

بعد هم حرف زدن شیما (همسر سابق بهمن) با جاوید 17 دقیقه / حرف زدن جاوید با ابرا / تمرین کشتی جاوید و تنبیه شدن و تمام.

در هر قسمت تمپو تغیرات پیرنگ (داستان) بسیار کند است و همین که یک اتفاقی رخ می دهد آن قسمت تمام می گردد. حرف زدن ها و بالا و پایین کردن حرف ها بسیار طولانی و زیاد است.

حتما سازندگان یاغی خود هم بر این قضیه اذعان دارند و اگر دریافتی آن ها بر اساس این زمانبندی نبود خود بسیار موجزتر سریالشان را ارائه می کردند، چون به مراتب تاثیرگذارتر می شد. اما اقتضا سریال سازی بر اساس دقیقه و هر چه زمان بیشتر دریافت پول بیشتر، چنین عوارضی را هم در پی دارد.

حیف است که می توان سریالی بسیار جذابتر و گیراتر ارائه داد، اما به علت چنین استراتژی های غلطی مدام ارتباط تنگاتگ مخاطب با اثر را دچار اختلال کرد.

منبع: فرادید

به "دوباره گویی در یاغی؛ داستان دور خود می چرخد!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دوباره گویی در یاغی؛ داستان دور خود می چرخد!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید