یک ایرانی، طی 10 سال، 3 بار به سینما می رود

به گزارش وبلاگ غزل، در تمام این سال ها، علی الخصوص در دو دهه اخیر، کوشش های بسیاری صورت گرفت تا سینمای ایران، راهکارهای مترقی تری را در راستا صنعتی شدن بپیماید.

یک ایرانی، طی 10 سال، 3 بار به سینما می رود

به گزارش گروه رسانه های وبلاگ غزل، به نقل از فرهیختگان، در تمام این سال ها، علی الخصوص در دو دهه اخیر، کوشش های بسیاری صورت گرفت تا سینمای ایران، راهکارهای مترقی تری را در راستا صنعتی شدن بپیماید اما طبق آخرین فروش نرمال سینمای ایران که به سال 98 بازمی گردد، کل گیشه یک سال سینمای ایران، چیزی در حدود 300 میلیارد تومان است و قطعا با این اعداد و ارقام و آماری که از تعداد سینما و سالن و مخاطب در کشور وجود دارد، نمی توان به ابعاد واقعی صنعتی شدن سینمای ایران، حتی نزدیک هم شد.

سینمای ایران، امروز 121 ساله شد. هنری که در تمامی این سال ها، رنج دوران دید تا به اینجا رسید. سینمایی که طی بیش از یک قرن، تصمیم گیری های به جا و نابه جا، تلاطمات بسیاری بر پیکره نحیفش به یادگار گذاشت اما آن تصمیم گذارها رفتند و سینما، همچنان با تمام افسون گری هایش، سینما ماند. در تمام این سال ها، علی الخصوص در دو دهه اخیر، کوشش های بسیاری صورت گرفت تا سینمای ایران، راهکارهای مترقی تری را در راستا صنعتی شدن بپیماید اما طبق آخرین فروش نرمال سینمای ایران که به سال 98 بازمی گردد، کل گیشه یک سال سینمای ایران، چیزی در حدود 300 میلیارد تومان است و قطعا با این اعداد و ارقام و آماری که از تعداد سینما و سالن و مخاطب در کشور وجود دارد، نمی توان به ابعاد واقعی صنعتی شدن سینمای ایران، حتی نزدیک هم شد. واقعیت آن است که سینما در پیش از انقلاب، راستا و حیات حقیقی چندانی نداشت. در آن سال ها اگرچه ایران از سرانه سینمایی بیشتری به نسبت جمعیتش برخوردار بود و تعداد مخاطبان هم بسیار چشمگیرتر از امروز بودند اما سینما، در ابعاد کیفی و مسائل مربوط به ژانر، یک سینمای پیشرو نبود. پس از انقلاب، اگرچه کوشش شد تا سینمای ما، قدم های عظیمی در راستا کیفی نگری بردارد اما از سوی دیگری تهدید شد و آن، نگاهی بود که به کلیت سینما در نزد بعضی مسئولان و حتی افکار عمومی در اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 وجود داشت. نگاهی که برطرف ورجوع آن، تا اواخر دهه 70 طول کشید. دهه 80، دهه مسکوت ماندن سینما در یک بلاتکلیفی حاصل از تشکیک در رونق دادن یا ندادن به این صنعت گذشت. از اواخر این دهه بود که جریان مال سازی، کم کم در ایران شروع شد و ثمرات آن، در نیمه های دهه 90 خود را نشان داد. از همین سال تا به امروز، سینمای ایران در تمامی استان های کشور، شاهد افزایش جزئی در شاخص هایی چون تعداد سینما، تعداد سالن، تعداد مخاطب، میزان فروش و... بود. شاخص های روبه رشدی که اگرچه کرونا طی دو سال اخیر، سایه ای سنگین روی آن افکنده اما با تکمیل شدن پازل فرهنگ مربوط به این حوزه، این طور احساس می گردد که لااقل باید منتظر نگرانی های کمتری در حوزه لجستیک و سخت افزارهای سینما نظیر سینما و سالن باشیم. دغدغه امروز سینما، علی رغم بحث های مربوط به فراوری و کیفیت، بیشتر معطوف به رشد تعداد مخاطبان و کاهش بیش از 150 فیلم آماده اکران است که با توجه به نرمال نبودن شرایط اکران، به معضلی عظیم برای سینمای امروز ما تبدیل شده که دومینووار، حداقل، سینمای یکی دو سال آینده کشور را به شرط رسیدن به شرایط نرمال، تحت الشعاع خود قرار می دهد.

آمـار جامع سینمـای ایران در سـال 64

برای آنکه به اشراف بهتری از شرایط امروز سینمای ایران برسیم، نگاهی تاریخی به آمارها خواهیم داشت. نخستین آمار موثقی که از سینمای ایران وجود دارد مربوط به سال 64 است. در این سال، به جز استان بوشهر، 23 استان دیگر کشور از نعمت سینما برخوردار بودند. البته که از این میزان، استان های ایلام و کردستان، تنها یک سینما و 13 استان دیگر هم کمتر از 10 سینما داشتند.

229 سینما با 231 سالن در کشور وجود داشت و تعداد صندلی های آن، 147 هزار و 103 عدد بود. آمار جالب مربوط به این سال، تعداد مخاطبان سینماست که 77 میلیون و 159 هزار و 973 نفر بوده است یعنی بیش از یک ونیم برابر جمعیت 46 میلیونی آن سال. در همین سال سینمای ایران توانست با میانه قیمت بلیت 73 ریال، حدود 563 میلیون تومان فروش داشته باشد.

پرفروش ترین فیلم این سال، عقاب های ساموئل خاچیکیان بود که با 3 میلیون و 246 هزار مخاطب، 29 میلیون تومان فروش داشت. پرفروش ترین استان کشور، تهران بود که با یک سوم مخاطبان کشوری، 227 میلیون تومان فروش داشت. استان های خراسان، مازندران، فارس، آذربایجان شرقی و گیلان دیگر استان های پرفروش کشور بودند.

در این سال، 85 فیلم ایرانی و 245 فیلم خارجی در سینماهای کشور نمایش داده شد. جالب است که در لیست 3 سینمای پرفروش کشور، هیچ سینمایی از تهران وجود ندارد. سینما هویزه مشهد با یک میلیون و 520 هزار مخاطب، سینما آسیای شیراز با یک میلیون و 282 هزار مخاطب و سینمای آفریقای مشهد با یک میلیون و 175 هزار مخاطب، سینماهای پرفروش کشور بودند. سینما مرکزی تهران، چارمین سینمای پرفروش بود که 785 هزار مخاطب داشت.

آخرین آمار جامع سینما در سال 99

سینمای ایران در سال 99، قرار بود قله های نوی از مخاطب و فروش را فتح کند. سینمای ایران پس از فروش 240 میلیاردی سال 97، به فروش 300 میلیاردی سال 98 نائل آمده بود و برنامه ریزی های اکران به صورتی رقم خورده بود که در گیشه سینمای ایران در خاتمه اسفند 99، روی قله 500 میلیارد تومانی بایستد. این مهم قرار بود با افزوده شدن سینماهای نوالتاسیس به ناوگان اکران و تعدد نمایش فیلم های کمدی و درام های پرمخاطب محقق گردد. امیدواری زیادی به گیشه 500 میلیاردی وجود داشت اما متاسفانه کرونا، بساط سینمای ایران را جمع کرد تا مجموع فروش یک سال سینمای ما به 2 میلیارد و 400 میلیون تومان هم نرسد. یعنی در کل سال 99، تنها 159 هزار و 200 نفر به سینما رفتند. یعنی کمتر از نیمی از نیم درصد جمعیت ایران، سال گذشته به سینما رفتند. البته که در این سال، تمام استان های کشور از نعمت سینما برخوردار بودند و در سال 99، سینمای 30 استان فعال بود. تعداد سینماهای کشور تا خاتمه سال 99، 351 باب سینما با 631 سالن بود. اما از این تعداد، 178 سینما در سال 99 و 448 سالن مشغول نمایش فیلم بودند. بیشترین تعداد سینما در کشور متعلق به استان تهران با 79 سینما و 221 سالن است و استان های اصفهان و خراسان رضوی در رتبه های بعدی قرار دارند. استان زنجان هم با 2 سینمای تک سالنه، کم برخوردارترین استان کشور از نعمت سینما محسوب می گردد. برای تعداد مخاطبان جدی سینما چاره ای نداریم جز آنکه به آمارهای سال 98 به اسم آخرین سال نرمال سینمایی کشور تا به امروز نگاه بیندازیم. طبق این آمار، تعداد مخاطبان سینمای ایران، 26 میلیون و 311 هزار نفر بود که تقریبا یک سوم جمعیت ایران را شامل می شد. به عبارتی، سینمای ایران که در سال 64، یک ونیم برابر میزان جمعیتش، مخاطب سینما داشت، این میزان در شرایط نرمال سال 98 که خبری از کرونا نبود، به یک سوم میزان جمعیت کشور تقلیل یافته است. پرفروش ترین فیلم این سال، مطرب بود که با 3 میلیون و 298 هزار مخاطب، 38 میلیارد و 600 میلیون تومان فروش داشت. در این سال، 99 فیلم بلند ایرانی، یک فیلم خارجی(وینچستر) و 80 فیلم هنروتجربه در سینماهای ایران نمایش داده شد. بنابراین متوجه می شویم که سینمای ایران باوجود، بالا رفتن یک ونیم برابر تعداد سینما و دو ونیم برابری تعداد سالن به نسبت سال 64، فرایند روبه رشدی را در اکران طی ننموده است. سینمای ایران در سال 64، 330 فیلم ایرانی و خارجی در سینماهای خود نمایش داده و در سال 98، این تعداد به 180 فیلم تقلیل یافت.

رشد سازه ای سینما و افت فـاحش تـعداد مـخاطب

اگرچه آمارها حاکی از رشد تعداد سینماها در ایران است اما شرایط مخاطبان، در یک سراشیبی محض قرار گرفته است. البته در شاخص رشد سازه های سینمایی، باید به این مهم هم توجه داشت که تعداد سینماها، 122 باب در طول 35 سال افزایش داشته است که مطمئنا یک آمار طبیعی و خوب محسوب نمی گردد. رشد چشمگیر در حوزه سالن هاست که در طول این مدت، دو ونیم برابر شده است. سینماهای دهه 60 به واسطه عرف آن سالیان سال، تک سالنه بود و تنها دو سینمای عصر نو و گلریز دو سالنه بودند اما امروز، با توجه به اینکه عمده سینماهای کشور در مال های تجاری و پردیس ها واقع شده اند، کمتر سینمایی در کلانشهرها، با شرایط تک سالنه فعالیت داشته و به همین علت، سینماهای تک سالنه یا در شرایط تخریب و تعطیلی قرار دارند یا در فکر تبدیل شدن به پردیس های چندسالنه هستند.

با این وجود، میانه تماشاگر هر سالن در سال 64، بیش از 334 هزار نفر بوده و هر ایرانی در این سال، یک ونیم بار به سینما رفته است. حال آنکه میانه تماشاگر هر سالن در سال 99، 48 هزار و 700 نفر است و طبق آمار، یک سوم هر ایرانی به سینما رفته است. به عبارت دقیق تر، هر ایرانی، هر 10 سال، تنها سه بار به سینما می رود. باز هم تاکید می کنیم که این آمار، مربوط به آخرین سال نرمال سینما یعنی سال 98 است. جمعیت ایران طی 35 سال اخیر، 80 درصد رشد داشته است که شاخص های این آمار نه در سالن سازی ما به چشم می خورد و نه در جذب مخاطب. یعنی وقتی مخاطب سینمایی کشور در سال 64، یک ونیم برابر جمعیت وقت بود، این میزان اگر فرایند ثابت خود را در طول این سال ها طی می کرد، هم اکنون باید به حدود 127 میلیون و 500 هزار نفر می رسید. حال آنکه مخاطب آخرین سال نرمال سینمای ایران(1398)، کمی بیش از 26 میلیون و 300 هزار نفر است. یعنی یک پنجم، کمتر از شرایط ثابتی که می توانستیم نسبت به 35 سال پیش حفظ می کردیم. همین یک شاخص نشان می دهد که زنگ خطر تا چه میزان ای برای سینمای ایران به صدا درآمده است. البته که هم اکنون 19 ماه است که در شرایط کرونایی به سر می بریم و آمار مخاطبان سینماروی ما به کمتر از 160 هزار نفر در سال 99 رسیده است. یعنی سینمای ما هم اکنون در کوشش است تا شرایط را به حالت نرمال سال 98 بازگرداند که یک پنجم مخاطب هدف سال 64 را داشتیم!

طبق استاندارد دنیای، به ازای هر 10 هزار نفر، باید یک سالن سینما وجود داشته باشد. یعنی اگر جمعیت کنونی ایرانی را 85 میلیون نفر لحاظ کنیم، باید 8500 سالن سینما وجود داشته باشد که هم اکنون، حتی یک سیزدهم این میزان، سینما وجود ندارد. با توجه به وجود 631 سالن در کشور، به این نتیجه می رسیم که هم اکنون به ازای هر 135 هزار نفر، یک سالن سینما وجود دارد که 5.13 برابر شاخص استانداردهای دنیای است. در همین شاخص هم حرف وحدیث زیادی وجود دارد. بسیاری از سالن های سینمایی کشور، زیر 50 صندلی دارند و حتی سالن هایی با 20 و 30 صندلی در کشور موجود است که بسیار پایین تر از آن تعریفی است که شاخص های دنیای در ذیل این آمار ارائه می دهند. بعلاوه عدم توازن سینما در استان های کشور، خود به بحران دیگری تبدیل شده که نزدیک شدن ایران به شاخص های استاندارد دنیای را با مشکلاتی روبرو نموده است. هم اکنون استان تهران با 221 سالن، تقریبا یک سوم سینماهای کشور را در خود جای داده است. استان های اصفهان و خراسان رضوی، هر یک با 53 سالن، فارس و آذربایجان شرقی هم هر یک با 30 سالن، بعد از مرکز، در ردیف استان های پرسالن کشور قرار دارند. بنابراین به این نتیجه می ر سیم که 387 سالن سینمایی کشور، تنها در 5 استان قرار گرفته است و سهم 26 استان دیگر کشور، 244 سالن است. این ناهمگونی سبب می گردد تا سینمای ایران، هیچ گاه مخاطبان حقیقی خود را کشف ننموده و معادلات تنها در تهران و کلانشهرها رقم بخورد. بنابراین اگر این کلانشهرها به دلایلی چون شیوع گسترده کرونا یا آلودگی هوا، تعطیل شوند، تمام معادلات سینمایی کشور دچار یک سقوط آزاد محض می گردد؛ چراکه تعداد سالن های سینمایی در دیگر استان ها به میزان ای نامتوازن و کم است که توان بالا بردن شاخص های کمی و کیفی سینمایی کشور را ندارد. در همان 26 استان کمتر برخوردار هم باز شرایط یکسان نیست. البرز با 23 سالن، خوزستان با 21، یزد با 18، مازندران با 17 و خوزستان با 16 سالن، شرایط بهتری در میان استان های کم برخوردارتر دارند. بنابراین از 244 سالن، 95 سالن در اختیار 5 استان است و سهم 21 استان، تنها 149 سالن است. اتفاق ناگوارتر آنکه این 21 استان، آینده سینمایی چندان روشنی ندارند و سرمایه گذاری هایی که در عرصه سخت افزاری سینما درحال انجام است، باز هم به سمت همان 19 استان برخوردار سرازیر شده است. بنابراین در آینده ای نزدیک باید شاهد اختلاف طبقاتی بیشتری میان این استان ها و توزیع نابرابرتری از نعمت سینما در سراسر کشور باشیم که این رویکرد، سطح آمارهای کمی و کیفی را با نزول عمیق تری روبرو می سازد. ایران دارای 1242 شهرستان است و کمتر از 100 شهرستان هستند که یا دارای سینما هستند یا قرار است سینمایی در آن شهر افتتاح گردد. از همین آمار می توان به شرایط نامتناسب پراکندگی سینماها در سراسر ایران ایمان آورد.

مقایسه آمارهای سینمایی در ایـران و بعضی کشورهای مشابه

در بسیاری از مواقع، مقایسه های آماری ایران به واسطه میزان جمعیت و وسعت، با کشور آلمان صورت می گیرد. در خصوص سینما، شاخص ها، مانند بسیاری از موارد دیگر، فاحش است. سرانه سینمارو در آلمان 5، 1 نفر در سال است که پنج برابر کشور ماست. تعداد سالن های سینمایی آلمان هم چیزی درحدود 7 برابر سینمای ایران است. بحث دیگر مربوط به نمایش فیلم های خارجی در ایران است که آمارها بیانگر آن هستند که سینماهای ایران 98 درصد از فراوریات داخلی خود را پوشش می دهد که این مهم در هیچ کجای دنیا به این میزان نیست. به طوری که حدود 70 درصد بلیت های سینمایی در اروپا به فیلم های آمریکایی اختصاص دارد. حتی هندوستان که سینمای دنیا را در قبضه خود درآورده، 15 درصد بلیت هایش را برای فیلم های خارجی می فروشد. حتی مقایسه سینمای ایران با همسایه غربی خود یعنی ترکیه هم ما را با آمارهای عجیبی روبرو می سازد. هم اکنون در ترکیه چیزی حدود 2800 سالن سینما وجود دارد که چیزی حدود 5 برابر ایران است. حال آنکه ترکیه اگرچه از نظر جمعیت، با ما برابری می نماید اما وسعت این کشور، نصف وسعت کشور ماست و پراکندگی سینمایی چندانی در این کشور مشاهده نمی گردد. در ترکیه سالانه نزدیک به 76 میلیون نفر به سینما می فرایند که نشان می دهد تمام جمعیت این کشور، سالانه برای یک بار هم که شده، به تماشای فیلم در سالن های تاریک می نشینند که این آمار، سه برابر میزان مخاطبان ماست. در ترکیه، سالانه حدود 400 فیلم به نمایش درمی آید که نیمی از آنها، متعلق به فراوریات داخلی آنهاست. این خود بیانگر آن است که فراوریات سالانه ترکیه، نه تنها با ما برابری نمی نماید، که از ما بیشتر هم هست. مهم تر اما نظم بی سابقه و مدرنی است که مسئولان سینمایی این کشور برای اکران فیلم های ترک، آمریکایی و هندی درنظر گرفته اند. ترکیه اگرچه 5 برابر ظرفیت ما سالن سینما دارد اما فیلم های اکران سالانه این کشور، 4 برابر ماست و همین نشان می دهد که ترکیه تا چه میزان ای توانسته سیاست مدونی برای اکران منظم، به دور از مافیا و فیلم سوزی را برای خود برگزیند. با اتکا به همین اکران منظم است که گیشه این کشور توانسته طبق آخرین آمارها، بیش از 730 میلیون دلار فروش داشته باشد. اما در ایران که تعداد فیلم های اکران سالانه کمتر از 100 مورد است ببینید که تا چه میزان مافیا و فیلم سوزی شکل می گیرد و به جز معدود صاحبان آثار پرفروش، مابقی تهیه کنندگان و سرمایه گذاران، رضایت چندانی از نحوه اکران فیلم خود ندارند. البته که به استثنای تعدد سالن در ترکیه، مقوله اکران های شبانه و نمایش فیلم های خارجی هم سبب رشد صنعت سینمایی این کشور شده است. در ایران، هر دو مورد، با استقبال قابل توجه مخاطبان روبرو است اما اینکه چرا بعضی نهادها اجازه تداوم این فرایند را نمی دهند، خود به سوال عظیمی برای سینمای ایران تبدیل شده است. سینمای ایران، بارها سانس های شبانه پس از 12 شب را تجربه نموده که با استقبال چشمگیر مخاطبان روبرو شده است. مثلا اخیرا که بلیت سانس های 3 بامداد زخم کاری در مدت کمتر از یک ربع به فروش رفت. این سیاست برای مدتی در خصوص بعضی فیلم های سینمایی هم اجرا شد که متاسفانه جلوی آن را گرفتند. در خصوص فیلم های خارجی، استقبال، بسیار بیشتر است. مثلا نگاه کنید به گیشه سال 99 که سینماها با دانلود چند فیلم از اینترنت، توانستند رونقی حداقلی به گیشه های خود بدهند. فیلم احضار 2 که متعلق به سال 2016 است، در گیشه سال گذشته و در تک سانس های چند سینمای کلانشهر، حدود 200 میلیون تومان فروخت که بسیار بالاتر از 15 فیلم ایرانی بود. بنابراین این طور به نظر می رسد که سینمای ایران علاوه بر کوشش و هدف گذاری روی شاخص های هوشمندانه سالن سازی، باید تمام کوشش خود را برای رسیدن به صندلی صنعتی در پیش بگیرد. کوششی که مطمئنا بازگشت به شرایط نرمال، رونق سانس های شبانه و نمایش فیلم های روز خارجی، مهم ترین بندهای آن است. این دو بال(توجه به شاخص های سخت افزاری و کوشش برای ارتقا در زمینه های صنعتی) سبب خواهد شد تا در روزگاری نه چندان دور، به آمار و ارقام این روزهای سینمای ایران با دید تعجب بنگریم و افسوس بخوریم بر رنج دورانی که این سینما برده و مردمی که سهم و سبد مسلم شان از سینما، بسیار بیشتر از چیزی است که در تمام این سال ها به آن رسیده اند.

اخبار گروه سایر رسانه ها صرفا بازنشر اخبار سایت ها و خبرگزاری هاست و وبلاگ غزل هیچ مسئولیتی در قبال آن ندارد.

بازگشت به صفحه رسانه ها

منبع: خبرگزاری تسنیم

به "یک ایرانی، طی 10 سال، 3 بار به سینما می رود" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "یک ایرانی، طی 10 سال، 3 بار به سینما می رود"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید